ابراز احساسات منفی کودکان – بخش دوم
دسته بندی : کودکان و خانواده

کلیپ های مرتبط










ابراز احساسات منفی کودکان بچه ها تا قبل از نُه سالگی مفهوم دلیل و منطق را نمیدانند. به همین دلیل نمیتوانند با احساسات و عواطف خود روبهرو شوند و آنها را کنار بزنند. ابراز احساسات منفی کودکان
ابراز احساسات منفی کودکان – بخش دوم
بچه ها تا قبل از نُه سالگی مفهوم دلیل و منطق را نمیدانند. به همین دلیل نمیتوانند با احساسات و عواطف خود روبهرو شوند و آنها را کنار بزنند. اگر کسی با آنها بد رفتار کند، فرض را بر این میگذارند که همه با آنها چنین رفتاری میکنند.
بچهها توانایی درک این مطلب را ندارند که اگر کسی با آنها بد رفتار کند، این هرگز بدان معنا نیست که همه با آنها چنین خواهند کرد. بچهها درک نمیکنند که ممکن است کسی روز بدی را پشت سر گذاشته باشد و نتواند با آنها خوشرفتاری کند.
آنها فرض را بر این میگذارند که همه با آنها بدرفتاری میکنند. از آنجایی که بچهها از توان استدلال منطقی بیبهرهاند احساس ضایعه و فقدان در آنها بهمراتب بیشتر است.
پدر و مادر، اغلب به طور ناخواسته با دستکم گرفتن احساس ضایعه و فقدان در کودک بر جراحات احساسی او میافزایند. پدر و مادر در این مواقع بهتر است ناراحتی کودک را بپذیرند و بدانند که بچهها برای ناراحت بودن خود دلایلی دارند.
نیازی نیست که با فرزندانشان صحبت کنند و در مقام غیر ضروری بودن احساسات آنها حرف بزنند. همین که بچهها بتوانند احساسات خود را بیان کنند احساس بهتری پیدا میکنند و در شرایطی قرار میگیرند که دلیل و منطق را بهتر درک مینمایند.
بدخلقی کردن منظم تا نه سالگی کاملاً طبیعی است. اگر بچهها فرصت آن را نداشته باشند که بدخلقیخود را نشان دهند، این کار را در تمام طول باقیمانده عمر خود خواهند کرد.
بچههای امروز در مقایسه با هر زمانی حساسترند و نیاز بیشتری به تخلیه احساسات خود دارند. اگر بهبچه ها امکان بدهیم که احساسات منفی خود را تخلیه کنند، بسیاری از مشکلاتی که شاهد آن هستیم از میان برداشته میشود.
چرا ابراز کردن احساسات مؤثر واقع میشود؟
ابراز احساسات منفی بهبچه ها فرصت احساس کردن میدهد. بچهها با تخلیه احساسات منفی با احساسات خود آشنا میشوند. احساس کردن به آنها این توانایی را میدهد که از آنچه در درونشان میگذرد مطلع شوند.
در تماس بیشتر بودن با احساسات ما را از آنچه هستیم، از آنچه به آن نیاز داریم و از خواستهها و آرزوهایمان بیشتر آگاه میکند. توانایی احساس کردن به ما کمک میکند با نیازهای دیگران آشنا بشویم و به آن احترام بگذاریم. با گوش فرادادن به احساسات منفی فرزندانمان به آنها کمک می کنیم تا بر توانایی احساس کردن خود بیفزایند.
با فراهم آوردن فرصت امن و سالم برای فرزندانمان که احساسات خشم، اندوه و هراسخود را تجربه و آن را ابراز کنند، به آنها امکان میدهیم که با نیاز خود بهعشق پدر و مادر در تماس باشند.
با افزایش آگاهی آنها در مورد نیاز به مهر و عشق، ناگهان نیاز به خوردن شیرینی که به خاطرش بدخلقی میکنند کاهش میپذیرد. بدخلقی کم میشود و کودک در موقعیتی قرار میگیرد که با پدر و مادرش همکاری بیشتری ابراز دارد.
گوش فرادادن همدلانه و خارج کردن بچهها از میان جمع مؤثرترین اقداماتی هستند که پدر و مادر از طریق آن به فرزندانشان اطلاع میدهند که میتوانند احساسات ناخوشایندخود را تخلیه کنند.
ممکن است بچه ها عصبانی شوند و حرفهای تند و تیز بزنند اما این اشکالی ندارد. خارج شدن از میان جمع فرصتی است تا بچهها بیشتر میزان مقاومتخود را نشان دهند و بعد تسلیم اختیار و اقتدار پدر و مادر شوند.
قدرت برخورد همدلانه
برای اینکه به فرزندانمان کمک کنیم تا احساسات منفی خود را ابراز کنند، باید راه برخورد همدلانه را بیاموزیم. دوست داشتن فرزندان کافی نیست. باید بتوانیم مهر و عشقخود را به شکل معنی داری به آنها مخابره کنیم.
با آنکه عشق از هر چیزی مهمتر است، طرز نشان دادن و مخابرۀ این عشق، تفاوت معنی داری ایجاد میکند. مخابره کردن مهر و عشق و همدلی یکی از بزرگترین موهبتهایی است که پدر و مادر میتوانند آن را به فرزندان خود بدهند.
همدلی با فرزندان سبب تخلیه احساسات منفی آنها میشود و به التیام آنها کمک میکند. همدلی این پیام را مخابره میکند که احساسات شما محترم است و میتواند وجود داشته باشد.
گاه پدر و مادر در مطمئن ساختن فرزندانشان که همه چیز به زودی روبهرته میشود عجله میکنند. بچهها از قبول این پیام به فرصتی احتیاج دارند که خواستههایشان را به سمع پدر و مادر برسانند. بچهها نیاز دارند که بدانند شما متوجه منظور آنها شده اید. در این زمان است که میتوانند سخنان اطمینان بخش شما را درک کنند.
وقتی کودکی به این دلیل ناراحت است که آنچه را میخواسته دریافت نکرده است، بسیاری از والدین به سرعتی بیش از آنکه ضرورت دارد در مقام تسکین او برمیآیند و به او قول میدهند که به خواسته اش خواهد رسید.
این طرز برخورد مانع از آن میشود که کودک با احساساتش در تماس باقی بماند. وقتی کودک ضایعه و کمبود را احساس کند بهتر میتواند پذیرای همدلی و همدردی باشد.
توجه داشته باشید که اغلب چند لحظه هم کافی است. وقتی کودک با همدلی روبهرو میشود احساساتش تغییر میکند، یا به لایههای عمیقتر احساسات منفی میرد یا احساس بهتری پیدا میکند. در این زمان نه تنها کودک به آنه نیاز دارد میرسد بلکه به این نتیجه میرسد که میتواند از شر احساسات منفی خلاص شود و به احسا بهتری برسد.
وقتی پدر و مادر برای بهتر کردن روحیه و احساس فرزندشان به او راهحل زودهنگام ارائه میدهند کودک فرصت تخلیه احساسات منفی خود را از دست میدهد و نمیتواند به احساس عمیق مثبت دست یابد. وقتی پدر و مادر راه حل ارائه میدهند، بچهها برای رسیدن به احساس بهتر به راهحلهای پدر و مادر وابسته میشوند.
وقتی پدر و مادر به جای ارائۀ راهحل با فرزندانشان همدلی کنند، بچهها در موقعیتی قرار میگیرند که خود را با شرایط منفی و حوادث نومیدکننده سازگار کنند.
وقتی به جای ارائۀ راه حل با آنها همدردی می کنیم، به آنها امکان میدهیم تا احساسات منفی خود را تخلیه کنند و به احساس بهتری برسند.
اغلب بالغهای روزگار ما هنوز این توانایی را در خود ایجاد نکردهاند، زیرا در دوران کودکی به آن همدلی که نیاز داشتند دست نیافتهاند. وقتی بچهها تنها راهحل مسائلشان را دریافت میکنند، برای دریافت کمک به پدر و مادرشان مراجعه نمیکنند.
منبع: بچهها بهشتی هستند
ابراز احساسات منفی کودکان
احساسات منفی کودکان